نوشته اصلی توسط
hadis.sg
من یه دختر 25 سالم که الان 3 ساله با هم کلاسی سابقم در ارتباطم.خیلی همدیگرو دوس داشتیم.چون تویه یه شهر نبودیم کم میتونستیم همو ببینیم ولی عاشق هم بودیم.من همه زندگیمو براش گذاشتم.خونوادش مخالف ازدواجمون بودن ولی اون همش اصرار داشت.تا یه روز صب که مث همیشه بیدار شدیم بهم گفت که دیگه خسته شده ودیگه احساس سابقو بهم نداره و یه مدته که داره برام نقش بازی میکنه که ناراحت نشمو درسمو برا ارشد بخونم ولی دیگه نمیتونه تطاهر کنه.میگه اگه ازدواج کنیم برام مث یه بت میمونه و دیگه کوچکترین احساسی بهم نداره. میگه تو مث همشه هستی و مشکی نداری این منم که مشکل دارم .خودشم خیلی عذاب میکشه که با من اینکارو کرده.خیلی بی تاب و بی قرارم.الان یک ماهه میگذره.نمیخواد منو ببینه.شمارموجواب نمیده.رو وایبرم منوبلاک کرده.باید چیکارکنم؟